گالری شمیس



دکتر موسی غنی‌نژاد:

فساد اقتصادی در کنار معضلات اجتماعی ناشی از خصوصی‌سازی‌های صورت‌گرفته آشکارا نشانه‌هایی از شکست ت غیر‌دولتی کردن اقتصاد ایران است که از برنامه نخست توسعه (۱۳۷۲-۱۳۶۸) آغاز شد و با ابلاغ ت‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی (۱۳۸۵-۱۳۸۴) به نحو گسترده‌ای ادامه یافت.

نگاه نو

اخبار ی

خبر روز کابل

نتایج حاصل از اجرای این ت‌ها در مجموع به زیان منافع ملی و برخلاف مصلحت عمومی بوده. بنابراین، بهتر است به فوریت متوقف شود و اصلاح مسیر طی‌شده به جد در دستور کار قرار گیرد. اما قبل از هر چیز لازم است علل این شکست به دقت بررسی شود؛ چراکه در غیر این صورت ممکن است دوباره ناظر تکرار اشتباهات گذشته به شکل دیگری باشیم. نکته بسیار مهمی که همین ابتدا باید مورد تاکید قرار گیرد این است که درخواست توقف خصوصی‌سازی از سوی کسی که همیشه از اقتصاد آزاد طرفداری کرده نباید این شبهه را ایجاد کند که گویا نگارنده این سطور به این نتیجه رسیده است که وضع کنونی اقتصاد ایران خوب است و نباید دست به ترکیب آن زد یا اینکه اقتصاد دولتی بهتر از اقتصاد آزاد است و شاید مهم‌تر از همه، افتضاحی» که گویا اقتصاد آزاد با خصوصی‌سازی‌اش به بار آورده موجب شده نگارنده ریاکارانه رنگ عوض کند و از آن تبری جوید. برای رفع این شبهات ناگزیرم به نوشته‌ای که بیش از دو دهه پیش منتشر کرده‌ام، ارجاع دهم:

تعمیر پکیج

تنباکو

ت‌های خصوصی‌سازی طی برنامه اول و دوم توسعه، به‌رغم نیات خیر مبتکران آن نتایج مورد انتظار و مطلوبی را به بار نیاورد. بررسی هر چند اجمالی علل شکست این ت‌ها می‌تواند برای ت‌گذاری‌های آینده مفید باشد. شاید بتوان گفت یکی از مهم‌ترین این علل، غفلت از مساله مهم حقوق مالکیت فردی بوده است. در ایران به شیوه کشورهای پیشرفته صنعتی همانند انگلستان نمی‌توان خصوصی‌سازی کرد؛ زیرا ساختار مالی، اقتصادی و حقوقی مناسب برای این کار در کشور ما وجود ندارد. تازمانی که بازار سرمایه واقعی وجود نداشته باشد، ارزش‌گذاری دارایی‌ها و سهام واحدهای صنعتی مبنای درستی پیدا نخواهد کرد و ناگزیر صرفا به روش‌های اداری و با تصمیمات خودسرانه یک یا چند نفر صورت خواهد گرفت. این کار راه را برای اِعمال نفوذها و احیانا سوءاستفاده‌ها باز خواهد کرد. تا وقتی که بازار رقابتی سهام و بازار رقابتی مدیران، فارغ از هرگونه اعمال نفوذ و دست‌اندازی دولتمردان حاکم به وجود نیامده، هیچ مکانیسم بیرونی و درونی کنترل‌کننده برای بهبود بهره‌وری و کارآیی بنگاه‌ها، به‌خصوص شرکت‌های سهامی قابل تصور نیست. بنابراین در چنین شرایطی حتی اگر تمام سهام یک بنگاه صنعتی به مردم واگذار شود، هیچ تضمینی برای مدیریت کارآمد بنگاه وجود نخواهد داشت. دارندگان اکثریت سهام یا کسانی که به هر طریق اهرم‌های اداره بنگاه را به دست می‌گیرند، به علت نبود مکانیسم‌های کنترلی که در بالا به آنها اشاره شد، منافع خود را احیانا به زیان بقیه سهامداران حداکثر خواهند کرد؛ زیرا بالا بردن بهره‌وری بنگاه ااما آسان‌ترین و سریع‌ترین راه ثروت‌اندوزی برای آنها نخواهد بود. با توجه به دولتی بودن نظام بانکی ایران، از یکسو و سیطره همه‌جانبه قدرت بوروکراتیک دولت در تمام زوایای روابط اقتصادی در جامعه از سوی دیگر، به جرات می‌توان گفت که حتی اگر مالکیت همه واحدهای صنعتی به مردم واگذار شود، باز این واحدها همچنان طفیلی و جیره‌خوار دولت باقی خواهند ماند؛ زیرا برای گرفتن اعتبارات و نیز اخذ مجوزهای متعدد و گوناگون برای فعالیت مجبور به دریوزگی از دولت خواهند بود. با چنین شدت و وسعت قدرتِ اقتصادیِ دولت، حقوق مالکیت فردی و بخش خصوصی، صورت‌های بی محتوایی بیش نیستند. خصوصی‌سازی در این شرایط به اهداف واقعی آن‌که بالابردن توان تولیدی و بهره‌وری بنگاه‌ها است، نمی‌تواند نائل آید و عملا به بازتوزیع اموال عمومی و رانت‌های انحصاری به تعدادی از افراد نزدیک به قدرت خواهد انجامید…. نباید در واگذاری بنگاه‌های دولتی به بخش خصوصی» که واقعا وجود ندارد، شتاب به خرج داد. با مقررات‌زدایی دولتی و تحکیم حقوق مالکیت فردی، بخش خصوصی صنعتی به خودی خود پا می‌گیرد. با پا گرفتن بخش خصوصی به مفهوم حقیقی کلمه، ایجاد بازار سهام و سرمایه رقابتی و تشکیل بازار رقابتی مدیران است که می‌توان در گام بعدی به خصوصی‌سازی واقعی بنگاه‌های دولتی دست یازید. این راه یقینا دشوار و پیچیده است؛ اما هیچ راه ساده و آسانی ما را به مقصود نخواهد رساند.» (منبع در تصویر زیر)

گالری

آموزش نقاشی 

آموزش نقاشی بزرگسالان

طراحی کاراکتر

مضمون این نقل قول که مربوط به ۲۱ سال قبل است بر این نکته تاکید دارد که آزاد‌سازی مقدم بر خصوصی‌سازی و شرط لازم برای انجام موفقیت‌آمیز آن است. البته تجربه خصوصی‌سازی‌های گسترده‌ای که در فاصله این بیست و اندی سال، به ویژه پس از ابلاغ ت‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی صورت‌گرفته، حقایق تلخ دیگری را هم در جزئیات برملا کرده است. اگر در آغاز، یعنی طی برنامه نخست و دوم توسعه، تاکید بر بخش خصوصی و خصوصی‌سازی بود، از این به بعد تاکید بر واگذاری بنگاه‌های دولتی است و نه صرفا خصوصی‌سازی و این واگذاری مفهوم بسیار سیالی است که از بخش تعاونی گرفته تا بخش عمومی غیر دولتی و حتی انواع نهادهای وابسته به قدرت ی و نظامی را نیز در بر می‌گیرد. به علاوه، با تفسیر خاصی از بخش خصوصی که در آن صرفا تاکید بر مالکیت اکثریت سهام بنگاه است و نه مدیریت آن، عملا در بسیاری از بنگاه‌های بزرگی که امروزه در بخش خصوصی طبقه‌بندی می‌شوند، مدیریتِ منصوب دولت و قدرت ی حاکم است. این شیوه خصوصی‌سازی که به ظاهر‌سازی تنه می‌زند، نه تنها همه معایب بخش دولتی را عملا در خود دارد، بلکه فراتر از آن فساد، اتلاف منابع گسترده و نابودی سرمایه اجتماعی را نیز به همراه می‌آورد. با این حساب، عقل و تدبیر ایجاب می‌کند خصوصی‌سازی متوقف شود و به جای آن آزاد‌سازی به معنای حقیقی آن در دستور کار قرار گیرد. ضرورت تقدم آزادسازی بر خصوصی‌سازی نه تنها در تئوری بلکه در عمل و تجربه نیز به اثبات رسیده است. تجربه چین در چهار دهه گذشته و نیز کشورهای اروپای شرقی پس از فروپاشی نظام سوسیالیستی جملگی حاکی از این واقعیت است که تنها با آزادسازی اقتصاد و ایجاد فضای رقابتی می‌توان بخش خصوصی موفقی به وجود آورد. آزادسازی به معنای حقیقی عبارت است از به رسمیت شناختن حقوق مالکیت فردی و تضمین آن در برابر اِعمال نفوذهای مقامات دولتی و ی، عدم مداخله دولت در بازارها، مقررات‌زدایی، به حداقل رساندن مجوزهای فعالیت اقتصادی و برچیدن همه امتیازات انحصاری مورد حمایت دولت در همه بخش‌های اقتصادی اعم از بخش دولتی، شبه دولتی (خصولتی)، بخش تعاونی و بخش خصوصی؛ و بالاخره آزاد کردن ورود سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و مشارکت آن با طرف‌های ایرانی در یک بازار کاملا رقابتی فارغ از حمایت‌ها یا فشارهای ی. تا زمانی که چنین شرایطی تحقق نیابد هر اقدامی به نام خصوصی‌سازی چیزی جز دست به دست کردن شرکت‌ها و ثروت ملی در میان برخی خواص خودی» نخواهد بود و نتیجه‌ای جز فساد و اتلاف منابع نخواهد داشت.


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


میشل فوکو، فیلسوف و مورخ فرانسوی، در کشور ما نامی آشناست. هم به واسطۀ سفرهایش به ایران و نوشته‌هایش دربارۀ انقلاب اسلامی و هم به دلیل در دسترس بودن بیشتر آثارش به زبان فارسی. فوکو فیلسوفی پیچیده و درخشان بود که بارها در افکار خودش بازاندیشی کرد و نوشته‌هایش تأثیری گسترده در شاخه‌های مختلف علوم انسانی گذاشت. از حقوق و جرم‌شناسی گرفته تا تاریخ، نظریۀ اجتماعی و روان‌شناسی. دبورا کوک در این یادداشت می‌کوشد تا تصویری جامع از کارنامۀ فوکو ارائه دهد.

نگاه نو

اخبار ی

خبر روز کابل

دبورا کوک، تایمز لیترری ساپلمنت — اوایل زندگی میشل فوکو عمیقاً متأثر از جنگ جهانی دوم بود. در ۱۹۷۸ که مصاحبه‌گری از او پرسید چرا تصمیم گرفت فیلسوف شود، پاسخ داد: وقتی ده یا یازده سالم بودم نمی‌دانستیم آلمانی می‌شویم یا فرانسوی می‌مانیم. نمی‌دانستیم در بمباران‌ها می‌میریم یا نه». فوکو در شانزده‌سالگی تنها یک چیز را می‌دانست»: زندگی مدرسه برایش محیطی محفوظ از تهدیدهای بیرونی» فراهم می‌ساخت. او به این افزود که کارکرد دانش این است که حفاظی برای وجود فردی و درکی از جهان بیرون» باشد. دانش ابزاری برای بقا از مجرای فهمیدن» است.

 

فوکو در ۱۹۴۶ در آزمون ورودی اکول نرمال قبول شد. در ۱۹۵۲ مدرک آسیب‌شناسی روانی گرفت، و دو سال در بیمارستان سن آن در پاریس با بیماران روان‌پزشکی کار کرد و آنجا مطالعۀ روان‌شناسی را ادامه داد. در این دوران به ترجمۀ رؤیا و وجود۱ اثرِ لودویگ بیسواگه نیز کمک کرد و مقدمۀ مطولی بر آن نوشت. فوکو در ۱۹۵۳ و ۱۹۵۴ در دانشگاه لیل به تدریس روان‌شناسی مشغول شد و نخستین کتابش را منتشر کرد: کتابی دربارۀ بیماری روانی که کار کوتاهی بود روی تاریخ روان‌شناسی از ۱۸۵۰ تا ۱۹۵۰. فوکو که در اواسط دهۀ ۱۹۵۰ مدیر میسون دُ فرانس» در اوپسالا بود، پژوهش درباب تاریخ جنون در غرب را آغاز کرد. تحقیقی که بعداً به تز نخست او در دانشگاه سوربن تبدیل شد.

گالری

آموزش نقاشی

آموزش نقاشی بزرگسالان

طراحی کاراکتر

فوکو پس از یک سال حضور در دانشگاه ورشو، که در آنجا مسئول بازگشایی مرکز تمدن فرانسوی» دانشگاه شده بود، مدت کوتاهی مدیر انستیتیوی فرانسوی» در هامبورگ شد. در ۱۹۶۰ منصب سخنران روان‌شناسی را در دانشگاه کلرمون فران پذیرفت، و در ۱۹۶۱ از دانشگاه سوربن دکترا گرفت. جنون و تمدن۲ او نیز در ۱۹۶۱ منتشر شد؛ دو سال بعد پیدایش کلینیک۳ و ریمون روسل۴ را منتشر کرد. در ۱۹۶۶ و با موفقیت فوق‌العادۀ نظم چیزها۵ فوکو به یکی از روشنفکران برجستۀ فرانسه مبدل شد. او در سپتامبر همان سال فرانسه را برای تدریس در دانشگاه تونس ترک گفت، و در ۱۹۶۸ بازگشت تا منصب استاد فلسفه را در دانشگاه وَنسِن برعهده بگیرد. دیرینه‌شناسی دانش۶ در ۱۹۶۹ منتشر شد.

 

در ۱۹۷۰ کرسی معتبر» کلژ دُ فرانس به فوکو اهدا شد. از آن پس او هر سال تا زمان مرگش در ۱۹۸۴ (جز در سال هفتم که استراحت می‌کرد) سخنرانی‌هایی در باب مضامین مرتبط با پژوهشش ایراد می‌کرد. از میان سخنرانی‌های اولیۀ او (که تمام آن‌ها به انگلیسی ترجمه شده‌اند) نظریه‌های مجازات و نهادها۷ (۱۹۷۱ـ۱۹۷۲)، جامعۀ تنبیهی۸ (۱۹۷۲ـ۱۹۷۳)، قدرت روان‌پزشکی۹ (۱۹۷۳ـ۱۹۷۴) و نابهنجار۱۰ (۱۹۷۴ـ۱۹۷۵) مرتبط با پژوهش‌هایی هستند که به مراقبت و تنبیه۱۱ در ۱۹۷۵ انجامید. او از ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸ سخنرانی‌هایی دربارۀ قدرت شبانی۱۲، زیست‌قدرت۱۳ و تبارشناسی دولت در غرب ایراد کرد. برخی از مواد این سخنرانی‌ها در جلد اول تاریخ جنسیت۱۴ (۱۹۷۶) لحاظ شد؛ دیگر مواد مرتبط با مضامینی است که او در اواخر دهۀ ۱۹۷۰ در قالب جُستارها و مقاله‌ها به آن‌ها پرداخت. سخنرانی‌های بعدی فوکو -در باب حکومت زندگان۱۵ (۱۹۷۹ـ۱۹۸۰)، هرمونتیک سوژه۱۶ (۱۹۸۱ـ۱۹۸۲) و حکومت بر خود و دیگران۱۷ (۱۹۸۲ـ۱۹۸۴)- تاحدی نقش مواد پژوهشی سه جلد نهایی تاریخ جنسیت را داشتند.

تنباکو

تعمیر پکیج

این سخنرانی‌ها مضامین و دلمشغولی‌های آثار فوکو در دهۀ ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ را نشان می‌دهند؛ نیز به بسترمندسازی بسیاری از تغییرات فکری او کمک می‌کنند. بااین‌حال، توصیف آثار فوکو همچنان دشوار است. او غالباً انکار می‌کرد که نظریه‌پرداز است. به اعتقاد او، نظریه‌پرداز کسی است که در درون یک نظام فراگیر می‌اندیشد. او با توصیف خود به‌مثابۀ آزمایشگر۱۸ مدام بر ماهیت غیر قطعی و گسستۀ پژوهش‌هایش تأکید می‌کرد. تفکر او نظام‌ستیز نیز هست، به این معنا که منطق سازوکارها، فناوری‌ها و راهبردهای خاص قدرت را واکاوی می‌کند. این کاوش مستم توجه ویژه به شرایط تاریخی‌ای است که یکتاییِ آن تبعیت از تاریخی جهان‌شمول را به چالش می‌کشد. اما بیزاری فوکو از تفکر نظام‌مند به این معنا نیز هست که او در پژوهشش مشتاقانه مسیرهایی جدید را پی می‌گرفت (مطالعۀ آخر او دربارۀ مراقبت از نفس۱۹ در یونان باستان و روم هلنی نمونه‌ای شایان‌ذکر است)، و تفاوت‌های آثار پیشین و پسینش را به‌راحتی می‌پذیرفت.

 

سخنرانی‌ها و آثار فوکو تاریخ‌نگاری‌هایی بسیار اصیل‌اند که حول روابط قدرت می‌گردند، از جمله مبارزه‌هایی که افراد و گروه‌ها در جاهای مختلف با اَشکال مسلط قدرت داشته‌اند و همچنان دارند. به بیان دیگر، دیدگاه فوکو دربارۀ تاریخْ خصومت‌ها، نزاع‌ها و مبارزه‌هایی را برجسته می‌سازد که تاریخ را در هم می‌شکنند، و به همین دلیل او صریحاً اذعان داشت مرهون کارل مارکس است. بااین‌حال، فوکو به‌جای بررسی نیروهایی اقتصادی که تاریخ غرب را ساخته‌اند، به مطالعۀ روابط قدرت هم در بسترِ نهادها و هم در دولت مدرن پرداخت. چنان‌که خود او در مصاحبه‌هایش یادآور شده است، علاقه‌اش به موضوع قدرت ریشه در تجربه‌هایش از جنگ جهانی دوم داشت: تهدید دوگانۀ فاشیسم و استالینیسم بود که فوکو را به این مسیر سوق داد تا بر روی روابط قدرت و بر گونه‌هایی از دانش که پیوسته در خلال این روابط می‌رویند، تمرکز کند.

 

 

 

حالا این روابط قدرت چیست؟ فوکو با اتخاذ دیدگاهی به قدرت که بسیار وام‌دار فریدریش نیچه بود، مدعی شد روابط قدرت شامل نوعی بازی نیروهاست که در آن یک نیرو با تلاش برای کنترل یا تأثیرگذاری بر نیروی دیگر با آن ارتباط می‌یابد (از فعالیت‌هایی مهربانانه مثلِ آموزش به کسی دربارۀ اینکه چگونه کاری را انجام دهد، تا فعالیت‌هایی بدخواهانه‌تر که اجبار بخشی از آن‌ها است). وقتی یک نیرو نشان دهد ضعیف‌تر از دیگری است، نیروی قوی‌تر قادر خواهد بود تا به شیوه‌ای نسبتاً پایدار و با قطعیتی معقول» رفتار او را هدایت کند. در ادامه، نیروی قوی‌تر هویت نیروی ضعیف‌تر را نیز شکل می‌دهد. اما چون قدرت همه‌جا اِعمال می‌شود، فوکو اصرار داشت که مبارزه نیز همه‌جا هست. جامعه مبارزه‌ای دائمی و چندشکلی» است، زیرا روابط قدرت ضرورتاً امکان مقاومت را نیز تحریک می‌کنند، مدام به مقاومت فرامی‌خوانند و موجد آن می‌شوند».

 

فوکو، علی‌رغم ادعایش دربارۀ حضور همه‌جایی قدرت و مبارزه، این نقد را رد می‌کند که همه چیز را به قدرت تقلیل می‌دهد. در واقع، روابط قدرت هرگز تمام پدیدارهای تاریخی را تبیین نمی‌کنند؛ قدرت نوعی اصل تبیینی غایی نیست، زیرا دیگر نیروها (از جمله نیروهای اقتصادی) نیز به تاریخ شکل داده‌اند و در مواردی روابط قدرت تعیین‌کننده نیستند. به‌علاوه، قدرت همه‌توان۲۰ نیست. اصلاً چنین نیست: او معتقد بود صف‌آرایی روابط قدرتِ بسیار، نظام‌های کنترلِ بسیار، اَشکال مراقبتِ بسیار» به‌سادگی نشان می‌دهند که قدرت تا چه اندازه ضعیف است. فوکو این را نیز منکر شد که اَشکال مسلط قدرت تا کنه وجود» افراد را تعیین می‌کنند. چون چنین نیروهایی به نحوی گزینشی به برخی قابلیت‌ها، تکانه‌ها و نیروها شکل می‌بخشند و برخی دیگر را نادیده می‌گیرند، ممکن است افراد نسبت به آن‌ها حاشیۀ مانور بیشتر یا کمتری داشته باشند. در واقع، فوکو گفته است که در شگفت» است که چرا برخی از خوانندگان در تاریخ‌نگاری‌های او تأیید نوعی جبرگرایی» را دیده‌اند که فرد قدرت گریز از آن را ندارد».

 

او در بستر مطالعۀ روابط قدرت به بررسی سلسله‌های دانش، روابط موجود بین اصلی‌ترین گفتمان‌های قابل‌مشاهده در یک فرهنگ و شرایط تاریخی، اقتصادی و یِ ظهور و تکوین آن‌ها» نیز پرداخت. به طور خاص، برخی از تاریخ‌نگاری‌های او بر مسائلی تاریخی تمرکز دارند که ابداع مفاهیم جدید و بازآفرینی مفاهیم قدیم در واقع واکنشی به آن‌ها بوده است. برای مثال، فوکو در تبارشناسی جنسیت خاطرنشان می‌کند که مفهوم زمانی ظهور کرد که دولتِ زیست‌تی۲۱ در اواخر سدۀ نوزدهم سامان‌بخشیدن و مدیریت جمعیت را آغاز کرد. در این دوره، دغدغه‌ای محوری در بسیاری از رشته‌ها (از جمله زیست‌شناسی و پزشکی) شد؛ این رشته‌ها حول ابزار عظیمی برای تولید حقیقت» ساختند و حقیقت » را به چیزی بنیادین» تبدیل کردند، زیرا به‌ظاهر هستۀ هویت ما را تعریف می‌کند.

 

در واکنش مستقیم به تلاش‌های زیست‌ی برای کنترل زندگی جنسی ما منازعات متعددی آغاز شده‌اند؛ این‌ منازعات به ’حق‘ حیات، بدن، سلامت، خوش‌بختی و ی نیازها» متوسل شده‌اند. فوکو منتقد تلاش‌های مخرب چنین قدرتی بود: او منتقد انقیاد افراد به‌دستِ قدرت بود و با ذهنیت‌های برآمده از انقیاد نیز مخالفت داشت. به‌ویژه دغدغۀ فوکو این بود که امروزه روابط قدرت تمایل دارد تا افراد مطیعی تولید کند که کورکورانه از شخصیت‌های مرجع پیروی می‌کنند. به صورت کلی، فوکو مدعی است تاریخ غرب بیانگر سه نوع مبارزه است: ۱) مبارزه علیه تسلط قومی، اجتماعی و دینی؛ ۲) مبارزه علیه اَشکال استثمار که افراد را از آنچه تولید کرده‌اند، جدا می‌سازد» و ۳) مبارزه علیه آنچه فرد را به خودش پیوند می‌زند و بدین نحو او را منقاد دیگران می‌کند (مبارزه علیه انقیاد، علیه اَشکال ذهنیت و علیه اطاعت)». شاید در دورۀ تاریخی خاصی یک نوع مبارزه به شکلی منزوی ظاهر شود، اما ممکن است که انواع مبارزات در هم آمیخته باشند. بااین‌حال، حتی وقتی آن‌ها آمیخته باشند باز غالباً یک نوع مبارزه تسلط دارد، و امروزه غلبه با مبارزه علیه انقیاد است.

 

هدف اولیۀ مبارزه علیه انقیاد افزایش خودمختاری فرد است. فوکو صریحاً خود را مدافع خودمختاری در معنی کانتی خودتقنینی۲۲ و خودسالاری۲۳ خوانده است. همچنین گفته است برای نیل به خودمختاری باید روابط نامتقارن بین نهادها (از جمله دولت) و افراد دگرگون شود. او دگرگونی این روابط را روشنگری» نامید و اعتقاد داشت آنچه روشنگری باید انجام دهد، و در فرایند انجامش است، دقیقاً بازتوزیع روابط بین حکومت خود و حکومت دیگران است». فوکو در مطالعاتش دربارۀ مقاومت پرسشی همیشگی را پیگیری می‌کرد: چگونه تحت حکومت نرویم، به این شکل، بدین وسیله، به نام این اصول، به خاطر این اهداف و به وسیلۀ این روش‌ها و همینطور، نه به آن شکل، نه به دست آن و نه بدان وسیله؟» به عبارت بهتر، وقتی فوکو گفت پرسشِ محوری مطالعات او این است که چگونه می‌توان زیر بارِ تا این اندازه حکومت‌شدن نرفت؟»، با کسانی همسو شد که آن‌ها نیز همین پرسش را می‌پرسیدند.

 

روابط قدرت چه اَشکالی به خود می‌گیرد تا مطیع‌بودن را بپروراند؟ برای پاسخ بدین پرسش باید نگاهی دقیق‌تر به تبارشناسی روابط مدرن قدرت از دیدگاه فوکو داشت. زیرا فوکو نشان دو نوع قدرت را پی گرفت که مطالعاتِ او عمدتاً بر آن‌ها تمرکز دارد: قدرت انضباطی و زیست‌قدرت. به اعتقاد او، این دو نوع به شکلی از قدرت بازمی‌گردند که آن را قدرت شبانی» می‌نامید. فوکو در سخنرانی‌ها و جُستارهایش مدعی شد روابط قدرت در عصر مدرن ریشه در فعالیت‌ها و فنونی دارند که کلیسای مسیحیتِ اولیه در تلاش‌های هماهنگ خود جهت حکومت بر جان افراد بسط داد. (در پرانتز بگویم که فوکو می‌خواست اثبات کند رشد خود سرمایه‌داری نیز بسیار مرهون فعالیت‌های شبانی بود).

فوکو نوشت در فرایندی که در تاریخ کاملاً منحصربفرد بود» یک جماعت دینی خود را در قامت یک کلیسا سازمان داد. کلیسای مسیحی از همان آغاز نهادی بود که هدف از آن حکومت بر زندگی روزمرۀ انسان‌ها با توجیه هدایتشان به زندگی جاویدان» بود. بااین‌حال، کلیسا کوشید که جدای از حکمرانی بر افراد، در مقیاسی وسیع‌تر نیز حکومت کند: نه‌تنها در مقیاس یک گروه معین… بلکه بر تمام بشریت». تمامی افراد۲۴: کلیسا کوشید هم بر رفتار گلۀ مسیحیان به‌عنوان یک کل حکومت کند هم بر رفتار هر کدام از گوسفندان۲۵. کلیسا برای انجام این وظیفۀ حکمرانی بر همه و هر یک، فعالیت‌هایی را وام گرفت (از جمله خودکاوی۲۶ و تکنیک‌های ریاضت) که ریشه در یونان و روم باستان داشت. گرچه این فعالیت‌ها برای پروراندن خودمختاری افراد طراحی شده بودند، کلیسا آن‌ها را دگرگون ساخت تا قدرت حکمرانی بر رفتار را به کشیشان تفویض کند.

 

در واقع، کلیسای مسیحی بدان حد این فعالیت‌ها را دگرگون نمود که به جای تقویت خودمختاری به ابزاری برای القای مطیع‌بودن تبدیل شدند. از دیدگاه فوکو، یکی از اهداف اولیۀ فعالیت‌های و فنون شبانی که در زیست‌قدرت و قدرت انضباطی اتخاذ شد، تقویت اطاعت کورکورانه و بی‌چون‌وچرا در افراد تحت سلطه‌شان است. قدرت انضباطی و زیست‌قدرت ریشه‌هایشان در شبانی مسیحی را تا آنجا نشان می‌دهند که خودانکاری۲۷ یا انکار نفس۲۸ را تشویق می‌کنند. به اعتقاد فوکو، غربی‌ها سنت اخلاق مسیحی که انکار نفس را شرط رستگاری می‌داند» به ارث برده‌اند.

 

در تقابل با کسانی که خودحکومتی را در یونان باستان تقویت کردند، شبانی مسیحی بر پیروی از راهبران معنوی اصرار داشت. فوکو در مقایسۀ شبان با یک دکتر که باید مسئولیت هر جان و بیماری هر جان را بپذیرد» اضافه می‌کند که شبان خواستار تبعیت کامل» افراد است. با شبانی پیروی عملاً هدفی فی‌نفسه شد: فرد پیروی می‌کند تا پیرو باشد، تا به حالت پیروی برسد». این پیروی از شخصیت‌های مرجع می‌باید با فروتنی و تواضع همراه باشد. متواضع‌بودن عملاً یعنی آگاهی به اینکه هر اراده‌ای از جانب خود یک ارادۀ بد است». به اعتقاد فوکو، اگر پایانی برای پیروی متصور باشد، این پایان حالتی از پیروی است که خصیصۀ آن انکار کامل و قطعی ارادۀ خود است». به بیان دیگر، در قدرت شبانی… با نوعی از فردی‌سازی مواجهیم که نه‌تنها از مجرای تصدیق خود صورت نمی‌بندند، بلکه مستم انهدام خود است».

 

با‌این‌حال، به اعتقاد فوکو یکی از فعالیت‌های مهم‌تر کلیسای مسیحی برای حکومت بر جان‌ها هیچ همتایی در مراقبۀ نفسِ کلاسیکِ ابداع‌شده در یونان نداشت. آن تکنیک اعتراف یا حقیقت‌گویی بود: آشکارسازی حقایق خود برای دیگران. او همچنین مدعی است اعتراف یک الگوی اساساً سکولار را، یعنی الگوی قضایی را، در کردارهای معمول شبانی» ترکیب کرد. بنابراین، اعتراف که اصالتاً عملی قضایی است، در نهایت آیین مقدس واجبی برای تمام مسیحیان شد. فوکو بر اهمیت این عمل تا روزگار کنونی نیز اصرار داشت.

 

 

 

کشیشان و شبانان در تلاش برای پروراندن پیرویْ اعتراف را به عملی مبدل ساختند که از طریق آن حقیقتِ خاصی که به شکلی سرّی در درون روح پنهان بود، به عنصری تبدیل می‌شود که قدرت شبان از مجرای آن اِعمال می‌گردد، از طریق اعتراف است که پیروی تمرین می‌شود، و رابطۀ پیروی کامل تضمین می‌گردد و از خلال آن… اقتصاد هزینه‌ها و فایده‌ها می‌گذرد». در واقع، فوکو مدعی است که وارسیِ آگاهی در فرایندِ اعتراف مسیحی از این لحاظ کاملاً ابتکاری» بود. شبانی از لحظات سرنوشت‌ساز تاریخ قدرت در جوامع غربی است»، زیرا اولین شکل قدرت برای خلق سوژه‌ای بود که منقاد شبکه‌های مستمر پیروی بود، و… از طریقِ استخراج اجباری حقیقت به انقیاد درمی‌آمد».

 

قدرت شبانی برای سده‌های بسیار از قدرت ی جدا ماند. با‌این‌حال، به اعتقاد فوکو بعد از نهضت اصلاح دین گذاری» تدریجی از شبانی جان‌ها به حکومت ی بر انسان‌ها» رخ داد. او در توضیح این گذار یادآور شد سازمان‌دهی مجدد عمیقی در قدرت شبانی» صورت گرفت وقتی که هنرِ شبانیِ حکمرانی بر افراد در پایان سدۀ شانزدهم و در سدۀ هفدهم و هجدهم، وارد ت» شد. گرچه دولتْ هنرهای شبانی قدیمی‌تر حکمرانی بر رفتار افراد را تعدیل نمود، این کار را تنها با تبدیل هنرهای مسیحی حکومت به عملی حساب‌شده و سنجیده» انجام داد. این نقطه آستانۀ دولت مدرن» بود.

 

قدرت انضباطی، که در نهادهای مدرن اِعمال می‌شود (از جمله مدرسه‌ها، بیمارستان‌ها و ارتش) و زیست‌قدرت که در اختیار دولت مدرن است، هر دو، ریشۀ استواری در قدرت شبانی دارند. چنان‌که تبارشناسی فوکو از دولت نشان می‌دهد، دولت به منظور حکمرانی بر جمعیت به‌مثابه یک کل فنون شبانی را اتخاذ نمود. حکومت‌گریِ دولت از ریشه‌های زیستیِ گونۀ انسان شروع می‌شد و تا سطوحی که کنترل بر آن را عموم مردم به دیگری می‌سپردند بسط می‌یافت». البته، هنرهای شبانی حکومت که دولت و نهادهای انضباطی آن‌ها را اتخاذ نمودند، دیگر به راهبری مردم به رستگاری‌ در جهان اخروی» تظاهر نمی‌کنند؛ بلکه می‌کوشند رستگاری‌‌ آن‌ها را در این جهان تضمین کنند. رستگاری سکولار دغدغۀ سلامت، به‌زیستی (یعنی ثروت کافی، زندگی استاندارد)، امنیت، و حمایت در قبال حوادث» را دارد.

 

خلاصه، زمانی دولت‌ها و نهادهای غربی به تعدیل فنون شبانی پرداختند که تأثیر کلیسای مسیحی رو به زوال بود (با ظهور آنچه فوکو حکومتی‌زدایی از کیهان»۲۹ می‌نامد). مرجعیت شبانان و کشیشان، که مبتنی بر اتصالِ ویژه‌ای بود که گمان می‌شد با قدرتی برتر دارند، جای خود را به نوع جدیدی از مرجعیت داد که مبتنی بر تخصص بود. در این گذار مناصبِ رسمی قدرت شبانی افزایش یافت»؛ این مناصب اکنون شامل پلیس، معلمان، آژانس‌های رفاه اجتماعی و پزشک‌ها می‌شد. به‌علاوه، درست به همان صورت که قدرت شبانی در پی حکمرانی بر همه و هر یک است، دانش انسان‌ها در عصر مدرن حول دو نقش» خواهد گشت: نقشی جهانی‌ساز و کمّی دربارۀ جمعیت، و در عین حال، نقشی تحلیلی دربارۀ تک تک افراد». با این دانشْ قدرت شبانی به‌ناگهان در کل بدنۀ اجتماعی منتشر شد».

 

قبلاً خاطرنشان کردم که گذار تاریخی از قدرت شبانی به قدرت انضباطی و زیست‌قدرت مرجعیت سکولار و علمی را قادر ساخت جایگزین مرجعیت دینی گردد. با وجود این، وقتی دولت و همدستان نهادی آن مسئول، عهده‌دار و مأمورِ وظایف جدید راهبری روح» شدند، از یک نسخۀ تعدیل‌شدۀ عمل اعتراف استفاده کردند. در غرب، اعتراف حالا تبدیل شده است به تسلیم روح خود به کشیشی علمی –یعنی پزشکان، روان‌شناسان و…- به منظور درمان بیماری‌‌های جسمی، روان‌شناختی و دیگر بیماری‌ها. در واقع، فوکو می‌گوید چون قدرت انضباطی و زیست‌قدرت صرفاً شکل تعدیل‌یافتۀ فعالیت‌ها و فنون شبانی است، قدرت شبانی هنوز فرایند انقلاب اساسی را، که قطعاً آن را از تاریخ بیرون خواهد راند، تجربه نکرده است».

 

شبانی در شکل مدرنش، از خلال دانش‌ها، نهادها و فعالیت‌های پزشکی به صورت وسیع اِعمال می‌شود». فوکو با بسط مضمونی که در تاریخ جنون مکنون بود، مدعی می‌شود پزشکی یکی از قدرت‌های بزرگی است که میراث‌دار شبانی است». پزشکی پیوندهایش با فعالیت‌های شبانی را آشکار می‌کند آنگاه که با هدف پرورش پذیرش و تطابق با هنجارهای تأثیرگذار بر روی آن، افراد را منقاد بررسی و نظارت مستمر می‌کند. در واقع، فوکو در پیدایش کلینیک یادآور شد که علوم اجتماعی (که از نهادهای انضباطی سر بر آورد) هنجارهایش را وامدار پزشکی است. او یک دهه بعد یادآور شد که نهادهای انضباطی، با هنجارهای شبه‌پزشکی‌اش، نوعی سلسله‌مراتب افراد با توانایی کمتر یا بیشتر» را ایجاد کرده است، سلسله‌مراتبِ آن‌هایی که پیرو یک هنجار مشخص‌اند و آن‌ها که از آن عدول می‌کنند، سلسله‌مراتب آن‌هایی که ممکن است اصلاح شوند و آن‌هایی که اصلاح‌پذیر نیستند، سلسله‌مراتب آن‌هایی که می‌توان با یک تکنیکِ مشخص اصلاحشان نمود و آن‌ها که برای اصلاحشان باید از دیگر ابزارهای اصلاح استفاده کرد».

 

دیدگاه‌های فوکو دربارۀ ماهیت سرکوبگر قدرت در غرب به تبیین بُعد رهایی‌بخش مطالعات او نیز کمک می‌کند. بُعدی که دغدغۀ آن خودمختاری، یعنی -چنان‌که کانت در پاسخی به پرسش روشنگری چیست» مطرح می‌سازد- آزادی افراد از قیومیت سرپرستان است. دغدغه‌های او دربارۀ قدرت انضباطی و زیست‌قدرت به تبیین این نکته نیز کمک می‌کنند که چرا او سال‌های پایانی حیاتش را صرف مطالعۀ یونان باستان و روم هلنی نمود. با توجه به فراگیری قدرت شبانی و جانشینان آن، فوکو معتقد بود که انسان‌ها در غرب از مجرای فعالیت‌های انقیاد» پرورش یافته‌اند نه به طریقی خودمختارانه‌ و از راه کردارهای آزادی‌ساز و آزادی، چنان‌که در باستان بود». فوکو، بسیار شبیه نیچه، بر مسیحی‌سازی عمقی» ما تأکید داشت. فوکو کوشید کردارهای پیچیدۀ مسیحیت را آشکار سازد و راه‌هایی مؤثر برای مبارزه با معلول‌های انقیاد و اطاعت بیابد.

 

فوکو به مطالعۀ کردارهایی در یونان باستان و روم هلنی پرداخت که خود» را به طریقی انتقادی و بازاندیشانه به خویشتن بازمی‌گرداند، او دوره‌ای را مطالعه می‌کند که یونانیان باستان شکلی از فرهنگ خود و هنر زیستن را پروراندند که با توجه به شرایط و حوادث تاریخی خودمختاری افراد را تقویت می‌کرد. برای این کار، او به واکاوی این مسئله پرداخت که باید چگونه با هنر راهبری، هدایت، رهبری‌، راهنمایی، دستگیری، و ادارۀ مردم، هنر زیر نظر گرفتن و گام به گام تشویق کردنِ آن‌ها، هنری با کارکرد تکفل جمعی و فردی مردم در طول حیاتشان و در هر لحظه از وجودشان» مقابله کنیم، هنری که ریشه در قدرت شبانی دارد. با این حال، فوکو اتخاذ کردارهای یونانی را چنانکه بودند پیشنهاد نداد؛ او صرفاً نشان داد کردارهای تقویت‌کنندۀ خودمختاری در گذشته طراحی شده بودند، و پینشهاد داد می‌توان کردارهای جدیدی ابداع کرد که افراد را بر حکمرانی بهتر خود قادر می‌سازد.

 

فوکو به پیروی از کانت به نقد کردارهایی پرداخت که مانع از بلوغ می‌شوند، و هشداری جدی علیه اطاعت کورکورانه از ارادۀ مرجعیت‌ها داد. او همسو با کانت اصرار داشت که سوژه حق دارد حقیقت را از حیثِ آثاری که بر قدرت دارد به پرسش بکشد، و قدرت را از حیث گفتمان‌های حقیقتی که می‌سازد زیر سؤال ببرد». به‌علاوه، فوکو یادآور می‌شود دیدگاه انتقادی او شبیه ایدۀ کانت دربارۀ روشنگری است: هر دو شامل هنر بردگی داوطلبانه، و عناد فکورانه» می‌شود. به‌علاوه، به اعتقاد فوکو فلسفه به‌عنوان یک کل نمایندۀ این هنر است. تاریخ فلسفه تاریخ پارسّیا۳۰ است، تاریخ فعالیت دلیرانۀ سخن‌گفتن از حقیقت در برابر چشمان قدرت.

 

در نهایت، فوکو در پایان عمرِ متأسفانه کوتاه خود دریافت که وابسته به سنت فلسفۀ انتقادی است که از کانت و هگل می‌آید و به مکتب فرانکفورت می‌رسد، و از نیچه، ماکس وبر و… می‌گذرد». او در مقام یک متفکر انتقادی با تشویق خوانندگانش به تأمل پایدار -انتقادی و خودانتقادی- در باب شرایطی تاریخی که ماهیتشان را ساخته است، بلوغ را تقویت نمود. زیرا خوانندگان از طریق فهم اینکه چگونه گرفتار این شرایط شده‌اند، می‌توانند از این شرایط فراتر روند و در برابر آن مقاومت کنند. به اعتقاد فوکو هر نوع آزادیِ معناداری که می‌توانیم داشته باشیم، به نحوی شامل مقاومت اشکال غالب قدرت می‌شود.


درباره 

بهترین مارک کولر گازی میتوان به موارد بسیاری اشاره کرد.بهترین ها دارای خصوصیات منحصر به فرد یا دست کم چشم گیری هستند .تهویه مطبوع برای آسایش و راحتی انسان است و تاثیر بسزایی روی عواطف و روان انسان باقی می گذارد. هنگامی‌که در روزهای گرم تابستان از دست گرمای زیاد به منزل پناه می‌بریم، هیچ‌چیز بیشتر از یک کولر گازی و هوای خنک نمی‌تواند خستگی را از تن درآورد. ادامه‌ی این مسیر مسلما به رفتن به پشت بام و تعمیر کولر گازی ختم نمی‌شود؛ بلکه می‌خواهیم برای خرید یک کولر گازیِ نو راهنمایی‌تان کنیم. راهنمایی که برای ادامه‌ی این مسیر در اختیارتان قرار دهیم باعث می‌شود در هنگام خرید کولر گازی، تقریبا همه‌چیز را بدانید و خرید موفق‌ و دلچسب‌تری داشته باشید. برویم و ببینیم برای در اختیار داشتن یک عصای جادوگری که می‌تواند هوای گرم تابستان را به هوای یخ زمستانی تبدیل می‌کند .

عوامل مهمی که در تهویه مطلوب باید در نظر گرفته شود:

  • کنترل درجه حرارت : دمای مناسب در تهویه مطلوب بین 21 تا 25 درجه می باشد.
  • کنترل رطوبت : رطوبت مناسب در تهویه 40 تا 70 درصدی می باشد که انسان در این محیط احساس آرامش می کند.
  • تصفیه هوا می باشد.

تعمیر پکیج

انواع سیستم های تهویه مطلوب می توان:

  • به سیستم های جذبی مانند چیلرهای جذبی
  • سیستم های پنجره ای مانند کولر آبی
  • سیستم های تبخیری تراکمی مانند کولر گازی پنجره ای و اسپیلت اشاره کرد.

بهتر است قبل از آنکه شما به سراغ انتخاب برند کولر گازی بروید ابتدا انتخاب کنیم که چه کولر گازی برای ما شما مفید است تا در صرف وقت و هزینه صرفه جویی شود. برای انتخاب کولرهای گازی مناسب در مرحله اول شما باید به سراغ کمپرسور دستگاه اسپیلت رفته و از نوع مدل کمپرسور آگاه شوید.

بهترین مارک کولر گازی دارای بهترین کمپرسور نیز هست.

کمپرسور قلب یک سیستم تراکمی است و بطور کلی دو عمل مهم را انجام می دهد :

  • متراکم کردن ماده سرد
  • با ایجاد اختلاف فشار در سیستم موجب گردش ماده سرمازا در سیکل می شود کمپرسور بخار سرد کم فشار با دمای کم را از طریق لوله کش ( برگشت ساکشن ) جذب کرده و پس از متراکم نمودن آن از طریق لوله رفت ( دیس شارژ ) با فشار و دمای باا به سمت کندانسور هدایت می کند.

 

انواع کمپرسورهای موجود در بازار

  • کمپرسور های سیلندر پیستونی ( کمپرسور رفت و برگشتی )

متراکم کننده آنها سیلندر و پیستون می باشد و سیلندر پیستونی معروف می باشد و به علت سادگی ساخت و نگهداری بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.

از معایب کمپرسورهای پیستونی

  • کم شدن یا از بین رفتن فشار دهش یا کش کمپرسور
  • روغن پاشی کمپرسور
  • صدای بیش از حد داخل یا خارج کمپرسور
  • قفل کردن پیستون داخل سیلندر
  • ضعیف شدن سیم پیچ استارت
  • کمپرسور روتوری

در دو نوع معمولی و اینورتر دار که دارای 2 غلطک روی هک که مخالف هم کار می کنند یعنی زمانیکه اولی در حال مکش است دیگری در حال رانش است و از راندمان بالاتری برخوردار است.

  • کمپرسور چرخشی یا اسکرال

کمپرسورهاس اسکرال فاقد سوپاپ مکش و دهش می باشد و از دو صفحه چرخش متحرک و ثابت تشکیل شده و پس از ورود گاز از دو طرف صفحات به سمت مرکز آن هدایت شده و متراکم گردیده و از وسط صفحه خارج می گردد.

مقایسه راندمان کمپرسورها

کمپرسور روتوری از نظر تهویه مطبوع نسبت به کمپرسور اسکرال و پیستونی از راندمان بالاتری برخوردار است اما در استانهای گرمسیری و خشک مانند خوزستان صدق نمی کند و کمپررسورهای پیستونی و اسکرال راندمان بالاتری دارند و در این مناطق از کمپرسورهای روتوری استفاده نمی شود.

دو نوع کمپرسور در کولر گازی وجود دارد:

  • کمپرسور معمولی با دور ثابت
  • کمپرسور اینورتر با دور متغیر

در کولر گازی دور ثابت همیشه کمپرسور با حداکثر توان کار کرده و هر بار که خاموش و روشن می شود توان زیادی مصرف می کند اما در نوع اینورتر با دور متغیر بسته به دما و رطوبت محیط و همچنین دمای تنظیم شده توسط کنترل دستی دور کمپرسور تغییر می کند و فقط یک بار خاموش و روشن می شود در نتیجه چون با دور کم یا متوسط و یا دور بالا ( حداکثر توان ) کار کرده و اضافه خاموش و روشن نمی شود مصرف کمتر و صدای کمتری نیز تولید می کند.

پس برای انتخاب بهترین مارک کولر گازی مناسب باید:

  • توجه به طول کمپرسور و شرایط آب و هوایی منطقه توجه کرد.
  • مورد مهم از دستگاه های دارای اینوتر استفاده نمود چون تاثیر بسزایی در مصرف انرژی و راندمان خواهند د اشت و تحت تاثیر هیچ برندی قرار نگیرد و فقط دستگاه خود را با مشخصات فنی خریداری نمایید. کولری بخرید که صدای کمتری تولید کند. کم‌صداتر بودن باعث می‌شود هنگام مهمانی یا مهم‌تر از آن در حین خواب، محیط آرامی داشته باشید و از آن آرامش بگیرید. چطور می‌توان فهمید چه کولری کم‌صداتر است؟ خیلی ساده می‌توان به عدد دسی‌بل (db) کولر دقت کرد؛ کمتر بودن این شاخص به معنای کمصداتر بودن است. این عدد را همه‌ی سازنده‌ها در کاتالوگ محصولات خود عنوان می‌کنند.

شما عزیزان می توانید برای 

تعمیر کولر گازی خود و. ارائه دهنده ی بهترین خدمات به شما عزیزان است.

 


نام شمیس ماخوذه از سریانی است و به معنی نور و روشنایی معنویست.

نگارخانه شمیس نیز با الهام از نام دکتر سیروس شمیسا، استاد ادبیات فارسی و نویسنده توانمند ایرانی ، در جهت تکریم فرهیختگان و ترویج هنر و ادب پارسی نامگذاری شده است.

سیروس شمیسا ( متولد رشت 1327 ) تحصیلات عالی خود را در شیراز در رشته پزشکی و سپس ادبیات فارسی شروع کرد و پس از آن وارد دوره دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد و در سال 1357 از رساله خود به راهنمایی دکتر خانلری دفاع کرد. او در سال 1380 یکی از چهره های ماندگار ایران و مشاهیر ادبیات معاصر لقب گرفت و هم اکنون کتاب های او در بسیاری از دانشگاه های عالی ایران تدریس می شود.

محل نگارخانه نیز تا سال 1390 ، منزل و دفتر شخصی ایشان بوده است و بدون تغییرات و به همان شکل گذشته توسط مالک فعلی در اختیار گالری شمیس قرار گرفته است.

گالری

آموزش نقاشی

آموزش نقاشی بزرگسالان

طراحی کاراکتر

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها